سلام ای نا رفیق ، پست
پیامم داده بودی تا
برایت نامه بفرستم
نگفتی گوگلی ؟؟……
یا ، مامن ات یاهوست.
نمی بینم دگر
روی تو را در
صفحه فیس بوک
بگوعکست هنوز آنجا
همان تصویر وهم آلوست .
شنیدم محسن بیچاره را
آخر ، خرش کردی؟
بد کردی.
شنیدم گفته ای او
احمق و هالوست؟
ومن را
دیو اکوان خوانده ای
در جمع
و گفتی این زبل خان
صاحب جادوست.
تو خود را
جا زدی
یک دختر زیبا
که ارث مادرش
بالا تر از پاروست.
نزن بر طبل بیدردی
نکن با مردمان ،
این گونه نامردی
بدان آخر حساب کار تو
با عقرب و زالوست
برو اندی به حال خویشگریان شو
از این اعمال خود
قدری پشیمان شو
بدان درد تو را
این بهترین داروست.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: اجتماعیات
شمس الدین عراقی
عشق وطن
نام و نشان من
کوک
شور ، ماهور
جوم جومک بلگ خزون
همچو طبیعت
زخمه
شوخی با رفیق شفیق جناب فخار
قدرت غزل
طفل درون
سوغات گیلان
چه کسی لایک می گیرد .
سعدیا
از حس ارتکاب
همسرت مٌرد
زار زار
یاس و امید
روز و شب
حرکت و سکون
گریه و خنده
قصه و غصه
سادگی و تجمل
زاویه و تفاهم
عشق و نفرت
زندگی و مرگ
حس خوبی است
حضرت حاکی
کلوزیوم
ساعت را بشکن
می جویمت
تو تنها نیستی
من ، آدمم
تنهایی ممتد
مسلخ عشق
گرمای خورشید
در سویدای دشت
حتی درسکوت
نه .... تو عاشق شده ای
قلبت را ربوده ام
و سپیده دم
همیشه فریادم
زبان احساسم
شام تا شام
تناور درخت عشق
همیشه عاشق
آغاز
دو چشمت
مطمئن باش که من می دانم
سایت ماه اسکین طراح قالب وبلاگ رایگان با امکانات عالی